درخت میکارم تا ایران گلستان شود
مردیکه 20سال رکابزده و هزاران نهال در شهرهای ایرانی و خارجی کاشته، آرزوهای سبزی دارد
روزنامه همشهری، نیلوفر ذوالفقاری- زیر آفتاب تند تابستان یا برف و بوران زمستان، در شهرهای بزرگ و روستاهای دورافتاده و کوچک، رکاب زده و شهر به شهر سفر کرده تا سفیر صلح و دوستی و حمایت از محیطزیست باشد. حالا بیشتر از 20سال است که کرامت عزیززاده این عضو فدراسیون دوچرخهسواری، نه فقط در ایران، بلکه در کشورهای آسیایی و اروپایی هم رکاب زده و بیش از 40هزار نهال دوستی کاشته تا به مردم بگوید اگر برای نجات محیطزیست با هم همراه شویم، آرزوی دیرینه او برآورده میشود؛ آرزویش این است که ایران گلستان شود.
قبل از اینکه دوچرخهسواری را حرفهای و جدی شروع کنید، به چه کاری مشغول بودید؟
شغل من آزاد است و در شهر آستارا، رستوران دارم. آستارا یک شهر توریستی است و من هم عاشق طبیعتم. دوست دارم گردشگرانی را که به شهرم میآیند برای دیدن جاذبههای شهرم همراهی کنم.
چه شد که ایده سفر با دوچرخه و فعالیتهای مربوط به محیطزیست به ذهنتان رسید؟
برای سالهای طولانی، من کتاب و روزنامه زیاد میخواندم. همیشه این دغدغه را داشتم که بتوانم فعالیت اجتماعی مفیدی برای کشورم انجام دهم، بهویژه طرفدار فعالیت برای کودکان ایران بودم. سال 1381 با انجمن حمایت از کودکان آشنا شدم. تصمیم گرفتم کاری برای بچهها انجام دهم و تنها راهی که بهنظرم رسید، رکاب زدن به نفع کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بود. از آنجا سفرهایم با دوچرخه شروع شد.
چرا دوچرخه را برای سفرهایتان انتخاب کردید؟
من از بچگی دوچرخهسواری را دوست داشتم. دوچرخه سبزترین وسیله نقلیه است که هیچ صدا و آلودگی تولید نمیکند. ضمن اینکه بهترین ورزش برای سلامتی محسوب میشود.
ماجراهای سیاحت با این وسیله پاک از کجا شروع شد؟
رکاب زدن را از مازندران شروع کردم و بعد از 4ماه، دورتادور ایران را رکاب زدم. بعد به فکر این افتادم که در این سفرها، فعالیتی هم برای محیطزیست و توسعه فضای سبز انجام دهم. در نتیجه ایده کاشت نهال به ذهنم رسید.
نهالها را از کجا میآورید؟
بعضی را خودم میخرم و بعضی را شهرداریها، منابع طبیعی یا محیطزیست در اختیارم میگذارند.
تصمیم داشتید تنها سفر کنید یا دیگران را هم به همراهی با خودتان تشویق کردید؟
اتفاقا دوست داشتم بقیه را هم با خودم همراه کنم. اطرافیان و خانوادهام را تشویق میکردم تا هم ورزش کنند، هم قدمی برای طبیعت بردارند. دوستانی هم با من در سفرهای مختلف همراه شدند.
واکنش خانواده به تصمیم شما چه بود؟
اگر موفق شدم به بیش از 70شهر ایران و جهان سفر کنم، اول خواست خدا بود و بعد همراهی خانواده. آنها همیشه مرا تشویق میکردند که نه فقط برای مردم شهر خودمان آستارا، بلکه برای همه مردم دنیا قدم مثبتی بردارم.
تأمین هزینه سفرهایتان سخت نیست؟
از روز اول شروع سفرهایم، من ریالی کمک مالی دریافت نکردهام. گوشه خیابان کباب میپختم و میفروختم، نیمی از درآمدم را به خانواده میدادم و بقیه را خرج سفرهایم میکردم. حتی بهدلیل سفرهای خارجی که رفتم، یارانه من قطع شده است درحالیکه من برای تفریح به این سفرها نرفته بودم! با این حال من این راه را با عشق انتخاب کردم و به آن ادامه میدهم. من عاشق ایرانم و همیشه راهی برای قدم برداشتن برای کشورم پیدا خواهم کرد.
مردم شهرهایی که برای کاشت نهال به آنجا سفر میکنید با دیدن شما چه واکنش نشان میدهند؟
مردم ایران بیاندازه مهربان و مهماننواز هستند و دیدن خوبیهای آنها همیشه به من انرژی داده است. هر شهری که رفتهام با استقبال و همراهی مردم مواجه شدهام و از پیام صلح و دوستی با طبیعت استقبال کردهاند.محبت مردم باعث فراموشی خستگیام شده است.
تاکنون بزرگترین چالشی که در این راه با آن مواجه شدهاید چه چیزی بوده است؟
هربار قدم به اداره و سازمانی گذاشتهام، همه انرژیام را از دست دادهام! آنقدر که از فرایند نامهنگاری و نبود همراهی کافی از سوی برخی از مسئولان شهرها خسته شدهام که از رکاب زدن خسته نشدهام.مثلا از مدیرکل یک اداره در شهری میخواستم به شکل نمادین دوچرخهسواری کند تا مردم شهر و جوانها به ورزش و دوچرخهسواری و البته حفظ هوای پاک علاقهمند شوند. اما آقای مدیر معتقد بود این کار برای وجهه او خوب نیست و مردم به او میخندند!
در این سفرها وقتی وضعیت محیطزیست کشورمان را میبینید، چه چیزی بیشتر از همه شما را تحتتأثیر قرار میدهد؟
وقتی دور ایران را رکاب زدم، گاهی قلبم درد گرفت و گریه کردم؛ جادهها آلوده، رودخانهها آلوده و جنگلها آلوده. ناراحت بودم که چرا فرهنگسازی انجام نشده تا طبیعت زیبای کشورمان آسیب نبیند. از مسئولان محلی تا مدیران کل، از هر کسی که فکر میکردم توانایی اجرای برنامههای فرهنگی دارد میخواستم یک روز جمعه از مردم دعوت کنند شهر و طبیعت اطراف خودشان را از زبالهها پاک کنند. در جواب به جای همراهی، اغلب میشنیدم که میگفتند تو واقعا وضع خوبی داری که به این موضوعات فکر و دوچرخهسواری میکنی!
خاطرهای هم از این سفرها دارید؟
خاطرات متعددی از سفرهایم دارم که بعضی تلخ و بیشتر شیرین هستند. در سفر به یکی از شهرهای اسپانیا، در یک شب بارانی، دوچرخه من و همراهم خراب شد و از ادامه راه بازماندیم. از سرما بهخودمان میلرزیدیم، خودمان را به صلیبسرخ رساندیم. نگهبان شب در را به رویمان باز کرد و وقتی فهمید سفیران صلح هستیم، با مدیر خود تماس گرفت.چند دقیقه بعد رئیس جوان به دیدارمان آمد، برایمان لباسهای خشک و تمیز آوردند. ما را به مرکز درمانی بردند تا از سلامتمان مطمئن شوند. بعد هم ما را در هتلی اسکان دادند تا دوچرخههایمان را برای تعمیر بفرستند. فردای آن شب با تقدیرنامههایی سراغمان آمدند و برای کاشت نهال همراهمان شدند. خوشحال شدیم که نام ایران را در کشوری دیگر سربلند کردیم.
بهنظر شما شهروندان چه سهمی از فعالیتهای مربوط به حفاظت از محیطزیست دارند؟
نقش مردم خیلی مهم است اما بهنظر من نقش مسئولان جدیتر است. آنها باید برای فرهنگسازی تلاش کنند تا مردم هم نقش خود را به خوبی اجرا کنند. فرهنگسازی باید از کودکی شروع شود و همانطور که کتاب ریاضی و فارسی برای بچهها داریم، کتابی هم برای آموزش حفاظت از محیطزیست در مدارس تدریس شود. بچههای ما باید از مهدکودک تا دانشگاه، با اهمیت حفظ محیط زیست آشنا شوند تا از آلودگیهای محیط زیست و وضعیت نابسامان طبیعت نجات پیدا کنیم.
برای شهروندانی که دوست دارند در حفظ سبزی زمین و محیطزیست قدمی بردارند، چه توصیهای دارید؟
به آنها پیشنهاد میکنم در مناسبتهای مختلف نهال بکارند. وقتی بچهای به دنیا میآید، به مناسبت ازدواج دو جوان، در یک جشن تولد یا هر مناسبتی مثل بازگشایی مدارس، میتوانیم بهنام خودمان و دیگری نهال بکاریم. اگر این اتفاق بیفتد، آینده محیطزیست کشورمان درخشان خواهد بود.
برنامه سفر دوچرخهسواری شما بعد از این چیست؟
بهتازگی از سفر جنوب برگشتهام، سفری که برای حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست انجام و منجر به کاشت 1401نهال شد. سفر بعدی که در پیش دارم، با همکاری منابع طبیعی و جنگلداری برای اجرای طرح کاشت 1میلیون نهال انجام خواهد شد. در این سفر همه استان های کشورمان را رکاب خواهم زد.
آرزوی شما برای محیطزیست کشورمان چیست؟
آرزویم این است ایران ما روزی گلستان شود، هیچ کجای کشور آلودگی نداشته باشیم و طبیعت کشورمان را زنده نگهداریم.دوست دارم نام ایران ما در جهان به گلستان بودن مشهور شود. دوست دارم جوانان ایران از من الگو بگیرند و به دوچرخهسواری روبیاورند تا شهرهایی پاکتر و مردمی سلامتتر داشته باشیم
ارسال به دوست